گذشتهی ساده:
hung aroundشکل سوم:
hung aroundسومشخص مفرد:
hangs aroundوجه وصفی حال:
hanging aroundدر انگلیسی بریتانیایی بهجای hang around از hang about هم استفاده میشود.
معطل کردن، لفت دادن، وقت تلف کردن (کند کاری کردن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
We need to leave soon, so don’t hang around.
باید زود برویم، پس معطل نکن.
If you hang around too much, we’ll be late for the meeting.
اگر زیادی وقت تلف کنی، برای جلسه دیر خواهیم کرد.
She always hangs around when it’s time to clean the house.
وقتی نوبت تمیز کردن خانه میشود، همیشه کند کار میکند.
Stop hanging around and get ready for school!
لفتش نده و برای مدرسه آماده شو!
ول گشتن، پرسه زدن، پلکیدن، وقت را به بطالت گذراندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Some teenagers were hanging around the shopping mall, doing nothing in particular.
چند نوجوان در مرکز خرید ول میگشتند، بدون اینکه کار خاصی انجام دهند.
He was hanging around outside the café, waiting for his friends.
او بیرون کافه پرسه میزد و منتظر دوستانش بود.
We used to hang around the park after school.
ما بعداز مدرسه در پارک میپلکیدیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hang around» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hang-around